طلسم سريع سياه

۱ بازديد

هنگامي كه همه اعضا به موقعيت خود بازگشتند، كشيش و كاهن دست به دست هم داده و به رقص در اطراف دايره به صورت مجرد يا زوج ادامه مي دهند. وقتي اعضا به ديگ آتش نزديك مي شوند، بايد از روي آن بپرند.

طلسم سياهي : بعد از چند بار متوقف مي شوند. زنگ سه بار نواخته مي شود. پس از آن، پاكسازي معبد انجام مي شود و زماني براي سرگرمي، سرگرمي يا بازي به دلخواه وجود دارد و در صورت تمايل ممكن است در اطراف محراب نيز انجام شود. شب با ضيافت به پايان مي رسد.

كشيش در مقابل او زانو زده و پاهاي او را مي بوسد. سپس كشيش تاج را مي گيرد، سپس مي ايستد تا آن را روي سر كاهن بگذارد. كشيش سپس در جهت عقربه هاي ساعت دور دايره سه بار مي رقصد.

طلسم خر

طلسم خر : همانطور كه كشيش در مدار دوم از روي ديگ عبور مي كند، محتويات ديگ توسط يك عضو كوون روشن مي شود. اكنون، هنگامي كه كشيش در مدار سوم خود در اطراف دايره به ديگ در حال سوختن مي آيد، بايد از روي ديگ بپرد.

كشيش جلوي كشيش مي ايستد. كشيش از يك شمع محراب براي روشن كردن شمع هاي روي دايره دور سر كاهن استفاده مي كند. كشيش اكنون دست‌هايش را كاملا باز مي‌كند و در حالي كه پاهايش را باز كرده و دست‌هايش را به سمت آسمان بلند كرده است، قرار مي‌گيرد.

طلسم خر : كشيش سپس مي گويد: "سلام، بانوي نور ما!" سپس همه اعضاي پيمان مي گويند: "سلام، بانوي نور ما!" سپس عضو پيمان مي‌گويد: «خوش آمدي، سه بار خوش آمدي، الهه سه‌گانه زندگي». پوشش مي گويد: "مادر خورشيد، ما به تو خوش آمد مي گوييم."

روپوش ديگر مي‌گويد: ايزد طلسم سريع سياه بانوي آتش، ما تو را به داخل دعوت مي‌كنيم. كشيش و كشيش اكنون به سمت ديگ حركت مي كنند. عضو عهد بزم را به كشيش مي دهد. كاهن بند را به كشيش مي دهد و او را مي بوسد.

طلسم خر : كشيش در جهت عقربه‌هاي ساعت به دور دايره مي‌چرخد و تمام چيزهايي را كه لازم نيست پاك مي‌كند. هنگامي كه كشيش به شمال باز طلسم سياهي مرد مي گردد، زيورآلات را به كاهن پس مي دهد و او را مي بوسد. كاهن پس از آن بوسيده را به عضو عهد مي دهد و او را مي بوسد.

روكش دور دايره را جارو مي كند و اين كار با همه اعضاي عهد تكرار طلسم زيرخاكي جن مي شود. هنگامي كه همه نوبت به جارو كردن رسيدند، كشيش و كاهن دوباره موقعيت خود را در محراب به عهده گرفتند. زنگ سه بار نواخته مي شود.

طلسم خر : اكنون مراسم كيك و آل، پاكسازي معبد و قاطر هر گونه سرگرمي، بازي يا سرگرمي به دلخواه دنبال مي شود. شب با ضيافت به پايان مي رسد. آيين Lughnasadh محراب و دايره با گل هاي تابستاني تزئين شده است. پارچه محراب و شمع هاي محراب بايد زرد رنگ باشند.

مراسم برپايي معبد انجام مي شود و به دنبال طلسم هاي قديمي آن مراسم مناسب ماه نو يا ماه كامل انجام مي شود. زنگ سه بار توسط عضوي كه به عنوان احضار تعيين شده است نواخته مي شود. احضاركننده مي گويد: «عجله كن! عجله! زماني براي انتظار نيست!

طلسم خر : ما به سبت رفتيم، پس دير نكنيد!» سپس كشيش يا كاهن مي گويد: "به سبت!" همه اعضا مي گويند: "به سبت!" كشيش و كاهن با حركتي در جهت عقربه‌هاي ساعت، رقص يا پياده‌روي را به دور دايره هدايت مي‌كنند.

همه ممكن است به تعداد دلخواه حلقه بزنند. كشيش يا كاهن شروع به خواندن سرود براي خدايان مي كند و سپس همه اعضا به آن ملحق مي شوند. همه آنها در نهايت از رقصيدن يا راه رفتن و آواز خواندن منصرف مي شوند.

طلسم خر : عضو پيمان مي گويد: «قدرت زندگي و مرگ در اختيار خدايان است.» يكي ديگر از اعضاي پيمان مي‌گويد: «قدرت قدرتمندان بزرگ است.» پوشش دهنده مي گويد: "خدا پير و جوان است." پوشش دهنده مي گويد: «و قدرت از آن اوست».

پس از اين، اجراي هر موتيف فصلي ترجيح داده مي‌شود، مانند مرگ و تولد دوباره يكي از خدايان، يا نازك شدن گياهان براي برداشت محصول بهتر، يا كشتن خدايان مسن‌تر توسط خدايان جوان‌تر. سپس زنگ هفت بار نواخته مي شود.

طلسم خر : عضو عهد مي‌گويد: «در بحبوحه حكومت بانوي ما، برادر/عاشق/شوهر او را به ياد مي‌آوريم. قدرت او از طريق اتحادش با الهه بزرگ است. و از طريق مرگ و تولد دوباره او، به عنوان پسر كوچكتر، محصول تضمين مي شود و قدرت منتقل مي شود.

آيين هاي سابات جزئي مراسم اعتدال بهاري تزيين محراب با گل هاي بهاري وحشي چه روي آن و چه در كنار آن كاملاً مناسب است. در صورت تمايل، اعضاي كوون حتي ممكن است موهاي خود را با گل هاي بهاري تزئين كنند.

طلسم قديمي

طلسم قديمي : گرز پرياپيك را با كاسه اي پر از خاك و هر نوع دانه بزرگ روي محراب قرار دهيد. يك ورق پوست را روي محراب يا زير محراب و همچنين يك ابزار نوشتن يا خودكار قرار دهيد. پارچه محراب و شمع هاي محراب بايد به رنگ سبز روشن باشد.

نصب معبد را انجام دهيد. سه بار زنگ را بزن كشيش اكنون مي‌گويد: «در اين دايره پربركت باد.» كشيش سپس مي‌گويد: «در اين مراسم بهار با ما آشنا شويد.» همه اعضاي عهد مي گويند: "ملاقات مبارك." كشيش سپس مي گويد: «برادران و خواهران، سخنان مرا بشنويد. بيدار باش و به بهار سلام كن. خداوند! خانم! ما را بشنو، زيرا ما اينجا هستيم.

طلسم قديمي : ما اينجا هستيم تا با شما و براي شما جشن بگيريم.» كشيش مي گويد: "خوش آمدي، خوش آمدي بهار زيبا! از زمان تولد استقبال كنيد. از زمان كاشت بذر استقبال كنيد. كشيش و كشيش همه اعضاي عهد را به رقصيدن در جهت عقربه هاي ساعت در اطراف دايره هدايت مي كنند.

در حالي كه همه آن‌ها مي‌رقصند، اعضاي پيمان خم مي‌شوند، گل‌هاي خود را روي طرح كلي دايره مي‌ريزند، به همين ترتيب ادامه مي‌دهند تا كل دايره تزئين شود. در صورت تمايل، همه مي توانند در حالي كه مي رقصند آواز بخوانند. وقتي همه بايستند، زنگ سه بار نواخته مي شود.

طلسم قديمي : كشيش مي‌گويد: «بهار زمان كاشت است. اكنون زمان آن فرا رسيده است كه هر يك از ما چيزي را بكاريم كه مي‌خواهد به گل برسد.» سپس يكي از اعضاي پيمان مي گويد: «بهار براي اميدها و آرزوهاست. براي ايده هاي جديد؛ براي تعادل و الهام.»

كشيش يا كاهن پس از آن مي‌گويد: «بياييد اكنون در مورد آنچه مي‌خواهيم بياوريم تأمل كنيم. بياييد اميدها و فرصت هاي خود را در نظر بگيريم و انرژي خود را به سمت يك يا چند چيز هدايت كنيم كه در جاده زندگي شروع مي كنيم.» همه اعضاي عهد در يك موقعيت راحت به انتخاب خود مي نشينند و مديتيشن مي كنند.

طلسم قديمي : در طول مديتيشن، لازم است بر روي "بذر" ايده اي كه مي خواهيد "بكاريد" تمركز كنيد، كه ممكن است به فرصت تبديل شود. ممكن است بذر كيفيتي باشد، مانند پشتكار يا صبر، يا ممكن است بذر فرصتي براي انجام كاري يا خلق چيزي باشد.

بذر براي رشد و شكوفه دادن نياز به مراقبت، پرورش و توجه دارد. پس از گذشت زمان كافي، زنگ به صدا درآمده است. كشيش يا كاهن قلم و كاغذ پوست را مي‌گيرد و روي آن مي‌نويسد، شكل فشرده‌اي از "دانه" خود. پس از آن، پوسته به دور دايره مي‌چرخند تا همه اعضاي پيمان «دانه‌هاي» خود را اضافه كنند.

طلسم قديمي : پس از بازگشت نزد كشيش يا كاهني كه براي اولين بار نوشتند، او گوشه پوسته را روي شعله شمع محراب روشن مي كند و پوسته را طوري نگه مي دارد كه تمام پوسته خاكستر شود و خاكستر در كاسه اي با خاك بيفتد. دانه هنگامي كه اين كار انجام مي شود، كشيش يا كاهن مي گويد: «خداوندا و بانو، اين دانه هاي ما را دريافت كنيد. بگذار آنها در ذهن و قلب ما جوانه بزنند.

اعضاي عهد هر دو دست خود را بلند مي كنند و مي گويند: «سلام پروردگارا! درود بر خداي خورشيد! درود بر نور!» كشيش حركت مي كند تا كنار ديگ بايستد، كشيش در مركز دايره باقي مي ماند. همه اعضا دست به دست هم مي دهند و در جهت عقربه هاي ساعت مي رقصند.

طلسم زير خاكي

طلسم زيرخاكي : كاهن هنگام عبور اعضاء آنها را با آب ديگ مي پاشد. همه اعضا و كشيش و كشيش با هم مي‌خوانند: «مي‌آيد ارباب گرين‌وود، گرين‌وود، مي‌آيد ارباب گرين‌وود، گرين‌وود، به خواستگاري بانو فير.

در گرماي شورشان، شور، در گرماي شورشان، اشتياق، در گرماي شورشان، شور، دانه دوباره برخواهد خاست. ارباب گرين‌وود مي‌آيد، گرين‌وود مي‌آيد ارباب گرين‌وود، گرين‌وود مي‌آيد ارباب گرين‌وود، گرين‌وود به خواستگاري بانوي فير.

طلسم زيرخاكي : پس از خواندن آهنگ، بايد زنگ هفت بار نواخته شود. كشيش شمع روشن را به محراب برمي گرداند و دوازده بار به آرامي در جهت عقربه هاي ساعت دور دايره مي رقصد.

او در حين انجام اين كار چنين مي گويد و اعضاي عهد پس از او تكرار مي كنند: كشيش: "من او هستم كه خداوند و نور هستم." همه: «تو اويي كه خداوند و نور هستي». كشيش: "من كسي هستم كه خورشيد است." همه: "تو هماني كه خورشيد هستي." كشيش: "اجازه دهيد عشق شما مانند درخشش من بدرخشد."

طلسم زيرخاكي : همه: "ما اجازه مي دهيم كه عشقمان مانند درخشش شما بدرخشد." كشيش: "بگذاريد عشق شما مانند نور من در سراسر جهان گسترش يابد." همه: "ما اجازه داديم كه عشقمان مانند نور تو در سراسر جهان گسترش يابد." كشيش: "با خورشيد بايد باران را هم بشناسيم.

" همه: "همراه با خورشيد بايد باران را نيز بشناسيم." كشيش: "پس بايد همراه با شادي درد را هم بشناسيم." همه: "پس همراه با شادي بايد درد را نيز بشناسيم." كشيش: "من زندگي هستم و من اميد هستم.

طلسم زيرخاكي : " همه: "شما زندگي هستيد و شما اميد هستيد." كشيش: "من مرگ و زندگي دوباره هستم." همه: "تو مرگ و زندگي دوباره هستي." كشيش: "بدون من هيچ چيز نمي تواند وجود داشته باشد" همه: "بدون تو هيچ چيز نمي تواند وجود داشته باشد.

" كشيش: "با من، شما مي توانيد هر آنچه را كه مي خواهيد داشته باشيد." همه: "با تو، ما مي توانيم هر آنچه را كه مي خواهيم داشته باشيم." كشيش: "من او هستم كه خورشيد است." همه: «تو هماني كه خورشيد هستي».

طلسم زيرخاكي : كشيش: «من او هستم كه خداوند و نور است» همه: «تو اويي كه خداوند و نور هستي». كشيش: «همانطور كه من به تو نور و زندگي مي دهم، شايسته است كه به ديگران نيز ببخشي. بياييد همه داشته هايمان را با كساني كه هيچ ندارند تقسيم كنيم.»

برخي از نمونه ها عبارتند از مرگ يك فرمانرواي قديمي و تاج گذاري بر جديد، يا مرگ حيات-زندگي جديد، يا حتي چرخاندن چرخ سال. اجرا در قالب نمايش، رقص يا حتي به صورت ميم اجرا مي شود.

اين رقص و درهم تنيدگي تا زماني ادامه مي يابد كه همه روبان ها بسته شود و نماد پيوند زن و مرد - يعني به هم پيوستن همه چيز باشد. خواندن يا آواز خواندن در حين رقص مناسب است و ممكن است آهنگ هاي مناسب در كتاب هاي باغبان يافت شود.

طلسم سياهي

طلسم سياهي : در اينجا نسخه اي از شعر روديارد كيپلينگ، اثر جرالد گاردنر است: اوه، به كشيشان هنر ما نگوييد زيرا آنها آن را گناه مي نامند. اما ما تمام شب را در جنگل خواهيم بود. تابستاني كه در آن جا خوش مي كنيم.

اكنون خورشيد از جنوب با بلوط و خاكستر و خار طلوع كرده است.» كشيش و كاهن به جايگاه خود در محراب باز مي گردند. كشيش سرش را خم مي كند و سينه هايش را با دستانش روي هم مي زند. سپس كشيش تاج را از محراب مي گيرد و آن را بالاي سر كاهن مي گيرد.

طلسم سياهي : مي فرمايد: «پروردگار ما با آن بانو در كنار خود، ما را از ظلمت به سوي نور رساند. اين يك سفر طولاني بود كه چندان آسان نبود. با اين حال، خدايان قدرت نشان دادند و از طريق آنها، همه ما رشد و شكوفايي كرديم.

حالا هر دو ادامه بدهند اكنون بانو، با پروردگارش در كنارش، در مسير حركت كند و نور را بگستراند و تاريكي را بيرون كند.» كاهن در حالي كه پاهايش به سمت بالا و دست هايش به سمت آسمان دراز شده است مي ايستد.

طلسم سياهي : سپس كشيش تاج را روي سر كاهن مي‌اندازد. هنگامي كه او تاج گذاري مي كند، يكي از اعضاي پيمان آتش را در ديگ روشن مي كند. عضو پيمان مي گويد: «اكنون بانوي ما در ميان ماست. خانم صحبت كن كه ما فرزندان تو هستيم.» سپس كاهن بازوهاي خود را به زمين مي‌اندازد و آن‌ها را به‌طور گسترده روي اعضاي عهد باز مي‌كند.

او مي‌گويد: «من او هستم كه چرخ را مي‌چرخانم، زندگي تازه‌اي را به جهان مي‌آورم و به كساني كه در مسير مي‌گذرند اشاره مي‌كنم. در خنكاي نسيم آه هايم را مي شنوي. دلم در تند باد است. وقتي تشنه اي، بگذار اشك هاي من مثل باران ملايم بر تو ببارد.

طلسم سياهي : وقتي خسته شدي درنگ كن تا روي زميني كه سينه من است آرام بگيري. به تو گرما و آسايش مي دهم و در ازاي آن چيزي نمي خواهم مگر اينكه همه چيز را مانند خود دوست داري.

بدانيد كه عشق جرقه زندگي است. هميشه آنجاست؛ هميشه با تو اگر ببيني با اين حال، شما به دنبال دور نيستيد، زيرا عشق جرقه دروني است. نوري كه بدون سوسو مي سوزد. كهربا در درون مي درخشد.

طلسم سياهي : عشق آغاز و پايان همه چيز است... و من عشق هستم. كشيش و كشيش مي بوسند. هر يك از اعضاي عهد بايد يك به يك در اطراف دايره حركت كنند تا كاهن را ببوسند و همچنين در قربانگاه هدايايي بگذارند.

طلسم سياه

طلسم سياه : پس از اجرا، زنگ هفت بار نواخته مي شود. سپس يكي از اعضاي عهد مي گويد: «ما در شكاف زمان هستيم، زيرا اين روز نه متعلق به سال قديم است و نه به سال جديد. و همانطور كه بين سالها فرقي نيست، بين جهانيان نيز فرقي نيست.

كساني را كه در اعصار گذشته مي‌شناختيم و دوستشان داشتيم، آزادند كه اينجا در اين مكان ملاقات نزد ما بازگردند. هر يك از شما به روش خود دست دراز كنيد و حضور كسي را كه مي‌شناختيد و گمان مي‌كرديد از دست داده‌ايد احساس كنيد.

طلسم سياه : از اين اتحاد دوباره نيرو جمع كنيد. همگي بدانيد كه پايان و آغازي وجود ندارد. همه چيز يك چرخش مداوم است، يك رقص مارپيچ كه مي رود و برمي گردد، اما هميشه ادامه دارد.

در آن چرخش، Samhain جشنواره مقدسي است كه پايان تابستان و آغاز زمستان را نشان مي دهد: زماني براي جشن گرفتن. سفري به پايين تونل تاريكي كه نور بانوي ما را در انتهاي خود دارد.» كشيش سپس مي گويد: "سال قديم به پايان مي رسد."

طلسم سياه : سپس همه اعضاي عهد مي‌گويند: «سال نو آغاز مي‌شود» كشيش/كاهن مي‌گويد: «چرخ مي‌چرخد» همه اعضاي پيمان مي‌گويند: «و دوباره مي‌چرخد». كشيش يا كاهن مي گويد: "خداحافظ بانوي ما" همه اعضاي عهد مي گويند: "

به پروردگار ما خوش آمديد." كشيش يا كاهن مي گويد: "الهه تابستان به پايان خود نزديك مي شود." سپس همه اعضاي عهد مي‌گويند: «خدا-زمستان پاي خود را در مسير مي‌گذارد». كشيش يا كاهن مي گويد: "سلام و خداحافظ!" اعضاي عهد همگي تكرار مي كنند: "سلام و خداحافظ!"

طلسم سياه : كشيش و كاهن سپس اعضاي پيمان را در اطراف دايره به رقص هدايت مي كنند. اين ممكن است همراه يا همراه با آواز يا آواز باشد. سپس كاهن كلاه شاخدار را برمي دارد و سپس با آن جلوي محراب مي ايستد.

كشيش مي گويد: الهه مهربان، ما از تو براي شادي هاي تابستان تشكر مي كنيم. ما تو را به خاطر همه فضلت سپاس مي گوييم. ميوه ها، محصولات كشاورزي، برداشت. با چرخش چرخ دوباره برگرد و يك بار ديگر با ما باش.

طلسم سياه : حتي همانطور كه پروردگار ما رداي را مي پذيرد، با او در تاريكي قدم بزنيد تا دوباره به نور بياييد. سپس كشيش مي ايستد تا با كشيش روبرو شود كه كلاه ايمني را بالاي سر كشيش نگه داشته است. يكي از اعضاي عهد با ديگ و آتشي كه براي روشن كردن آن برپا شده است مي ايستد.

كاهن مي‌گويد: «در اينجا نماد پروردگارمان را نشان مي‌دهم: كسي كه بر مرگ و آنچه پس از آن مي‌آيد حكومت مي‌كند. ساكن در تاريكي؛ شوهر/برادر نور. باشد كه او از ما محافظت كند و ما را در هر كاري كه انجام مي دهيم، در داخل و خارج از اين دايره، هدايت كند.

طلسم سياه : با بانوي ما در كنارش، ما را در سختي ها هدايت كند و ما را با اميد به نور بياورد.» سپس كاهن كلاه شاخدار را روي سر كشيش قرار مي دهد. همانطور كه او آن را قرار مي دهد، يكي از اعضاي پيمان آتش ديگ را روشن مي كند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد